غزل ۶۴ مولانا
۱ تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا؟ تو دیدی هیچ ماهی را که او شُد سیر از این دریا؟ ۲ تو دیدی هیچ نَقشی را که از نَقاّش بُگْریزد؟ تو دیدی هیچ وامِق را که عَذرا خواهد از عَذرا؟ ۳ بُوَد عاشق فِراقاَنْدَر چو اسمی خالی از مَعنی ولی […]